آدرينا ، پادشاه خانه مامان بابایی

ادرینای نازم  یک زمستان ، یک بهار ، یک تابستان و یک پاییز را گذراندی. از این به بعد همه اتفاقات دنیا تکراریست  به جز مهر ،عشق و محبت...... با حضور تو زندگی رنگ تازه ایی به خود گرفته . شوق دیدن تو توان دستها و پاهایم را افزون کرده . انقدر کلمات و لحظات خوش یک سال گذشته زیادن که نمیتوانم بهترین را انتخاب کنم. فقط بدان  من و پدرت هستیم در کنارت تا اخرین ثانیه های عمرمون . نفسم . وجودم همه عشق و زندگیم تولد زنبوریت مبارک  ارک  ...

بب ...

در تاريخ1393/04/30 در 11 هفتگي در ساعت 8 شب من و بابا كيوان فهميديم كه ني ني گلمون دختره!!!! يكم زود رفتيم سونو چون  ( عجول بوديم ) ميخواستيم هفته بعد بريم مسافرت البته با اجازه آقاي دكتر . البته از اول كه فهميديم ني ني داريم بابا كيواني ميگفت كه دختره ، من خواب ديدم خوابم راسته . ولي من بازم ميگفتم  واستيم هر چي خدا بخواد همون ميشه كه بالاخره به دل بابايي دختر  شدش . اون لحظه كه آقاي دكتر شاكري داشت سونو انجام ميداد  ، اصلا برام اهميت نداشت چي باشه ، فقط فقط از خدا ميخواستم كه فرزندي صالح و سالم باشه. آمين  اون شب تا صبح حال عجيبي داشتم ، يكم لغزش ميديم در وجودم . ولي فقط از خدا خواستم كه كمكم...

تقدیم به چشمانی که ارامش قلب من است ...

روزهاي رويايي با تو بودن را مي نويسم تا روزي شانه به شانه مان بنشيني و بخواني شرح عشق بزرگمان به خود را ، كه همه ي دنياي مامان و بابايي . تو وصل بودی به بهشت، و من وصل شدم به تو  ،بهشت کشیده شد به زیر پاهایم !!!  زندگی قصه و حرفیست که شیرینی آن خنده توست تلخی اش گریه ی تو کاش پر باشد، لحظه هایم همه از خنده تو.. آمين.   ...

در تاريخ 1393/03/17 ساعت 9 صبح  روز شنبه ، يك روز گرم تابستان ، مامان بهناز و بابا كيوان فهميدن كه ني ني دار شدن .  از خوشحالي نميدونستن چيكار كنن ، فقط ذوق كردن و همديگرو بغل كردن . نميدونستن به كي بگن ، به كي نگن ؟ ولي اول به خانواده بابايي گفتن كه همه از خوشحالي گريه ميكردن و روز بعد هم به خانواده ماماني. ...

بوی بهشت می شنوم از صدای تو ♥ نازک تر از گل است گل گونه های تو ♥ ای در طنین نبض تو ، آهنگ قلب من ♥ ای بوی هر چه گل، نفس آشنای تو ♥ می نویسم از تو برای تو عاشقانه، تا بدانی قشنگ ترین بهانه ی زندگی ام هستی 

20 شهریور ماه 1393  رفته بودیم عروسی  خاله شیما . ببخشید خیلی اذیت شدی خانومم. مامانت ورجه ورجه کردش . دوست دارم ادرینای مامان ...